لیلا رضا وند ___تمنا
صدای ضجه یاران به کربلای حسین
لباس ماتم و حسرت نگاه خیس خدا
گروه عاشق و شیداهمه فدای حسین !
" لیلا . رضاوند تمنا
لباس ماتم و حسرت نگاه خیس خدا
گروه عاشق و شیداهمه فدای حسین !
" لیلا . رضاوند تمنا
باید یکی باشد که دل با عشق طنازی کند
گاهی بخندد مثل گل گاهی نظر بازی کند
یک آشنایی لازم است تا غربتم را بشکند
دل درکنارش تاسحر اینگونه دمسازی کند
موسی اگردریاشکست ازقدرت احساس بود
آیا کسی پیدا شود بی عشق اعجازی کند ؟!
دل رابخوان یک لحظه تودرخیل مشتاقان شها !
در سرزمین چشم تو تاهست سربازی کند !
چون کودکی آشفته ام ازبارسنگین پشت خود
قدری تحمل کن اگر از درد ناسازی کند !
باید توباشی تاکه من مستانه جانم را دهم
هستی نمی بینم بخوان دل راکه تکتازی کند
می خواهم ازسمت زمین یک باره پرگیرد دلم
تا آسمان چشمِ تو هر لحظه پروازی کند !
عیداست جانم هرنفس وقتی کنارم می رسی
ای کاش روزی سر رسد گل سایه اندازی کند !
لیلا_رضاوند #تمنا
من هستم
در همین حوالی
کنار تمام دل پریشانی های شهر
نفس می کشم از روزنه ای کوچک
دستم گاه بر دیوار دل
گاه بر پنجره ی چشمانی است بارانی !
صدایم می گیرد از بغضی طولانی
از هجوم دغدغه هایی نگفتنی !
حال من خوب است
می روم
می آیم
می گویم
می نویسم
خنده و گریه هایم طعمی ندارند
اینجا همه چیز تکراری است
حتی حرف هاهم رنگ باخته اند !
ساده باشی خطت می زنند
بی رنگی را نمی بینند !
صفا راچه جای این دنیا ؟!
اینجا که من ایستاده ام ؛
انگار زمیننمی چرخد
روزگارمان یک رنگ بیشتر ندارد
آشوبِ چه می شود فردا ؟!
سخت نیست ؟!
باشی و تمام بودنت را خرج دنیایی کنی
که بودنت را نمی دانی ؟!
من همین جاهستم
درست کنار شما
اگر خاموشم عمق فریادم را
به واژگانی سپرده ام ؛
که روزگاری بر زبانتان می چرخد!
تکیه به دیواری داده ام که خودتان ساخته اید !
فاصله ای تلخ و دلگیر !
کاش تنها به یکنفس
قدر هم نفس بودنمان را بدانیم !
کاش تنها یک بار
به نبودن بیاندیشیم
آنگاه
پلی می زنیم
از خودمان به دیگران !
آنان که عمری آرام و بی صدا
بی تفاوت و ساده
از کنارشان رد شده ایم !
نه فریادشان را شنیدیم
نه درد تنهایی و زخم دلشان را فهمیدیم !
همان ها که کنارمان هستند و نمی بینیم !
امروز را چه ساده به فردای نمی دانم ها
می فروشیم ؟!
من هستم
همین جا
کنار خودتان !
سکوتم فریادی است به امتداد نفس کشیدنم !
من ...
#لیلا_رضاوند #تمنا
حرفی از آن طرف ثانیه ها
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
روزگاری من و دل
دور خواهیم شد از شهر غریب
از هیاهوی بهم دوخته ی چرخ و زمین
از نگاه گل و سنگ
از صدای نفس خسته ی شهر
از نگاهی که هنوز می دهد بوی بد فاصله را !
خانه ای خواهم ساخت
زیر این سقف بلند
با سپیدار سر جاده ی مهر !
با درختان تنومند بهار !
روی در خواهم زد:
خنده یادت نرود!
پای با عشق و صفا باز کنید !
زیر پا همه خواهم انداخت
فرشی از طرح گل و چلچله ها !
جای حقد و حسد و کینه به دلهای همه
بذر رنگین گل و عشق و وفا خواهم کاشت !
در دهان همه ی مردم شهر
شهدی از عشق و صفا می ریزم !
و به آواز بلند
شعری از مهر و وفا خواهم خواند !
وکبوترها هم رقص زیبای خوشی می بخشند
و جهان با همه تاریکی و تنهایی خویش
چه غریبانه و زیبا همه را
گرد یک سفره ی عاری ز ریا خواهد خواند !
دست هر مردم شهر
شاخه ای از گل احساس صفا می دهد و عشق
به قلب و نگه و باور شهر !
و من اینگونه خدا را بیرنگ
با همان سادگی و دور ز انفاس دروغ
در میان گل و گلدان و نفس های بهار
با نم اشک که از شوق خدا می ریزد
روی گلهای خوش باغچه ام
برگی از زندگی سبز و قشنگ
تا فراسوی نگاهی لبریز
من ورق خواهم زد
و به تقویم دل عاشق خویش
طرحی از یک سفر دور و دراز
با همان بوی خوش آمدنش
چشم هایی که به تصویر خدامی نگرند
با دلی منتظر عشق
تو را خواهد خواند!
من به آواز دل ایمان دارم !
عاقبت خواهد رفت رنگ تاریکی شب از همه جا !
" لیلا . رضاوند تمنا
خواهی تو مدارا کن با سختی این دنیا
خواهی به جدالش روای قلب پراز سودا
گاهی به مرادتوچرخیده جهان گاهی
بسیار تو می بینی ناسازی دنیا را !
هرچندکه میخواهدهرلحظه دلت شادی
اشک است که میریزی پیوسته وبی پروا
سخت است ولی ای جان جایی که نیافتاده؛
یک حادثه بر طبق میل همه آدم ها
نی ناله و شیون نه ابراز پشیمانی
خواهی بروی ساحل بگذرتو ازین دریا
موج است وپریشانی هرلحظه آن اما
آرامش دنیای شن می دهدت گرما !
بشتاب دلم فصل گلبوته احساس است
درگوش صدف شعری ازعشق بکن نجوا
مگذار که تا پایت فهمید محبت را ؛
راهی برود یادش دیگر برود فردا !
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
عشق اگرباشدجهان بسیار زیبا می شود
زندگی در کام ما شهدی گوارا می شود
هیچ قلبی سردی وتنگی نمی بیندبه خود
دروجودهرکسی احساس احیا می شود
زخمی صدها تبر سرسبزی جنگل نبود
لانه هم برروی دست مهر،برپا می شود
شیشه بردل باشدبرپنجره فرقی نداشت
جای سنگ وتیشه گل دردست پیدامی شود
عشق باشدسنگ هم جرات ندارد بشکند
خانه هاکاخی همه ازجنس مینامی شود
مهربانی زنده بود و زندگانی مهربان
طعمخوشبختی به دل پویا ومانامی شود
کینهمی میرداگرعشق وصفاباشد به دل
جای آن دلدادگی ،مهرووفا جا می شود
صدزلیخا گربیاید یوسف دنیایکی است
ازهزاران زن فقط یک زن زلیخامی شود
می روددرخاک عشقی که ندارد بوی او
رنگ معنا تا نگیرد زود رسوا می شود !
ترس سختی های راه عشق رانابود کن
پیرهم باعشق مست وشاد وبرنامی شود
شعرچون انسان اگرازعشق گوید دلکش است
وای اگر آید بهشتی کل دنیا می شود !
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
عقل اگرباشدجهان تکرارمیخواهدچه کار
گوشِ آرام از بلا اخبار میخواهد چه کار
دست مهر و مهربانی عطر باران و بهار
سرکه شدگرم خوشی دستارمیخواهد چه کار
جمع یاران گربه جای فتنه رنگ مهر داشت
این بهشت زندگی گلزار میخواهد چه کار
کینه وحقد وحسد باعشق بیرون می رود
راندن خصم درون ابزار میخواهد چه کار
قصه ی دلدادگی را دل اگر باور کند
چشم میگویدسخن،گفتارمیخواهدچه کار
برگی از تاریخ ، هرگز برنمی گردد عقب
عقل اگرباشدجهان،تکرارمیخواهدچه کار؟!
#لیلا_رضاوند #تمنا
رفیقی غیر چشمانت دلم دیگر نمی گیرد
بیا ای گل که دامانم گلی در بر نمی گیرد
الفبای محبت را تو دادی یاد من اینک ،
دل من قصه ای هرگزازین خوشترنمی گیرد
به ملک آشنایی توهمان شاهی که میدانی
بیا که آفرینش راکسی سرور نمی گیرد !
پراز زخم خیانت شد تن بی تاب و بیمارم
به غیر ازمرهمچشمت تن وپیکر نمی گیرد
تمام جسم و جان من پراز تکرار یادتوست
هوایی جز تمنای تو را در سر نمی گیرد !
مرا تا بادو باران و نوای بلبلان باقی است
رفیقی غیر چشمانت دلم دیگر نمی گیرد !
📝 شعر : #لیلا_رضاوند ( تمنا )
عشق چون باشد قلم انگار شاعر می شود
سنگ حتی با نگاه یار شاعر می شود
غمزه هایت زندگی رامست دیدارت نمود
چشم ها هم باتوای دلدار شاعرمی شود
لحظه ای تا آمدی عمر خزانم شد بهار
با حضورت هرنفس صدبارشاعرمی شود
دل که می جوشدچو می درآتش عشق تویار
واژه هم مست وخمار و زار شاعرمی شود
موج بودن بهترازآرامش ساحل نبود؟
بانگاهت ساحل هموار شاعر می شود
دشت وصحرا یابیابان باحضورت چون بهشت
باگل روی تو حتی خار شاعر می شود
کوه سنگین هم اگر باشد به راه ما شدن
توبخواهی راه هم بسیار شاعرمی شود!
@ashkeghalb
" لیلا . رضاوند # تمنا #
بداهه گروه شعری بر وزن و قافیه
می شود گاهی به لبخندی دلی را شاد کرد
مرغ بی جان نفس از سینه ای آزاد کرد
بذر عشق و عاطفه در باور و اندیشه کاشت
زندگی را مثل باغی تازه و آباد کرد
می توان از روزن چشمی فقط با یکنگاه
یک پل از رنگین کمان ازهرطرف ایجاد کرد
رفت تنها با همین یک قطره اشکی تا خدا
از زمین دل کند و هم ازعرشیانش یاد کرد
می شود آری که دل را با محبت پروراند
صد زمستان سردی احساس را مرداد کرد
رفت با یک پله ایمان تا لب ایوان عشق
نردبان خودپرستی با صفا بر باد کرد
کاش می شدتا که با یک گام از خودباوری
عشق را تاباند و پایان شب بیداد کرد!
طرحی از نو با قلم موی وفاداری کشید
باردیگرجلوه ای چون نقشه ی بهزاد کرد .
می شوددنیای سبزی ساخت بایک دانه مهر
خنده را را در کنج لب ها زنده با فریاد کرد!
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
خزاناگر کند مرا جهانِ بی وفا خدا!
تودرمیان رنج وغم بهارمی کنی مرا
دلم که ناله می کندقلم زبانه می کشد
به گوش بادمی رسدصدای ضجه های ما
تو می دهی ستاره را برای ماه تا مگر
بگیرداین سیاهی و دهد به روی ماصفا
دوباره شعرمی شودتمام غصه های من
به واژه واژه های توچه خوب گشته آشنا
دلم سکوت می کند که نشنود غریبه ای
قلم ولی به عشق تونوشته روی صفحه ها
سیاه می شود اگر تمام دفترم ولی
سفیدی نگاه تو به یک نفس دهد جلا
منم که خسته مانده ام کنارچشمه ی خیال
چه گرم می شوددلم توراکه می کنم صدا
بیا که مانده چشم من هنوز بین جاده ای
که دیدم آن نوشته راکه می رسدبخوان شما!
#لیلا_رضاوند #تمنا
سکوتم را تو حاشا کن ببر از تن غم دنیا
نگاهم کن که جان گیرم صدایم کن نفس گیرم
دمی بنشین کنارمن به بویت دل کند غوغا
سراپا اضطرابم تا زمان رویش رویت
تویی آرامش دنیا مثال ساحل دریا
جهان را لذتی هرگز نباشد بی حضور تو
بهاری در زمستانی تویی اندیشه ی زیبا
کشیدم نبض قلبم را تمام صفحه باران شد
به یادت چون که افتادم دلم لرزید بی پروا
نوشتم حرف دلتنگی به جان آمد نوشتارم
وماندم در خیالاتم میان موجی از رویا
همیشه شوق دیدارت به جانم آتشی می زد
زبان دردهای من شده یک قاصدک تنها !
#لیلا_رضاوند ( تمنا )"
باتوای عشق ببین زندگیم زیبانیست ؟
مهربانی نفسی حادثه و رویا نیست !
چشمه جاری شده ازقله احساس جهان
به نگاه تو مگرخرد وکلان شیدا نیست ؟
دست درشاخه ی سبزینه ی چشم توزدم
واژه گل دادهمین معجزه بی معنا نیست.
سوخت در آتش مهر تو همه دفتر عمر
عشق خودآمدوگل بست قلم، پیدانیست؟
شانه لرزید به هر وقت که یادم آمد
روز دیدار تو ای عشق بهار آیا نیست ؟
می نویسم به خدای توقسم بادل خویش
تا بدانند که بی لطف تو بی همتا نیست !
من حضورم به تووغیبتم ازبوی تو خوش
در جهانی همه تو مثل تو در دنیا نیست !
هم به رنگ تو شدم تا که نگیرم رنگی
با تو آرام ترم ترسی ام از فردا نیست !
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
کنارمن بمان ببین که بی توسردوخسته ام
نبودی وبه عمر من نشسته لحظه های غم
جزیره ای شده مرادوچشم خیس وقلب من
امید می دهدکه تو شبی رسانی ام بَلَم !
نوشت روی ابر دل ، خیال بودنت شبی
چه حاجتی به ماه شب به بودن تودر بَرَم
به خودکه آمدم شدم دوباره غرق خواهشت
به بحرغصه غوطه ورمنم همیشه دم به دم
چه می شود نگاه من دری شود به روی تو
صداکه می زنم تورادهی جواب من صنم !
به عشق دیدن تو دل سکوت می کندمگر
شب مرا سحر کنی ! بهشت را زنی رقم
منم که عمر داده ام به پای انتظار تو
اگرتو باورم کنی چه ترسی از غم و نقم !
تویی تمام حاجتم که خفته دردعای شب
تویی که ابرمی شوی شکوفه می دهد قلم!
#لیلا_رضاوند #تمنا
کنارمن بمان ببین که بی توسردوخسته ام
نبودی وبه عمر من نشسته لحظه های غم
جزیره ای شده مرادوچشم خیس وقلب من
امید می دهدکه تو شبی رسانی ام بَلَم !
نوشت روی ابر دل ، خیال بودنت شبی
چه حاجتی به ماه شب به بودن تودر بَرَم
به خودکه آمدم شدم دوباره غرق خواهشت
به بحرغصه غوطه ورمنم همیشه دم به دم
چه می شود نگاه من دری شود به روی تو
صداکه می زنم تورادهی جواب من صنم !
به عشق دیدن تو دل سکوت می کندمگر
شب مرا سحر کنی ! بهشت را زنی رقم
منم که عمر داده ام به پای انتظار تو
اگرتو باورم کنی چه ترسی از غم و نقم !
تویی تمام حاجتم که خفته دردعای شب
تویی که ابرمی شوی شکوفه می دهد قلم!
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
از خداوند بهار
روی هر شاخه درخت
زندگی می رقصد !
عشق در بال پرستو حتی
مثل نقشی که بروید با مهر
روی گلبوته ی احساس ،
شکوفا شده است !
مهربانی زیبا می کند باز خدا
هدیه در قالب یک غنچه به ما !
ونسیم سحری
نم نم باران و صدای خوش آواز چکاوک
همه یادآور یک زندگی است !
باردیگر نقشی برلب ازعشق خدایی بزنیم
ونگاه خود راتا ابدیت همه سبز
غرق در شبنم زیبای سحرگاه کنیم !
به دل و دست و نگاه و قدم خود به صفا
درسی از عشق و محبت بدهیم !
کاش در صبح بهار
همزمان با نفس پاک درخت
هم صدا با همه چلچله ها
عشق را بر لب خشکیده و دلهای فرورفته در اندیشه ی خاک ،
باز تکرار کنیم
نفسی تازه به احساس دهیم
پشت یکپنجره ی باز
به تماشای صداقت برویم
یادمان کاش که هرگز نرود
در جهانی که دل و عشق و وفا
شده اسباب خوشی
روی این زخم عمیق
مرهمی غیر صداقت ، پاکی
مهر و دلداری نیست !
کاش از ابر بگیریم همه
درس دلدادگی و عشق و وفاداری را
دلمان هم اگر از درد گرفت
به جهانی همه از عشق خدایی بدهیم !
کاش از هر نفس فصل بهار
درسی از عشق بگیریم و صفا
من در این صبح بهار
در سحرگاه مه آلود قشنگ
زندگی در لب یک جوی محبت با مهر
روی سبزینه ی لبخند خدا
با دلی غرق وفاداری و شور
فارغ از رنج و گرفتاری و درد
دور از هرچه پلیدی ، زشتی است
از همین خالق زیبایی و عشق
به دعایی همه از جنس وفا
بر خود و خلق جهان می خواهم
دلتان شاد عزیزان با عشق
دست و دلهای شما
ونگاه دلتان سمت خدا
پایتان تا به ابد محکم تر
روی گلفرش وفا
مهر او تا نفسی هست و جهانی جاوید
در نفس های شما !
عمرتان سبز و بهار با دلی طوفانی
وپر از یاد خدا !
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
و یک قلبی که عشقم را میان سنگ و آجرهای ناهمگون دنیایی فقط باور کند !
نگاهی مهربان و بی ریا خواهم
و دستی که به دور از ضربه ی نا آشنا
حتی
برای لحظه ای تنها
سلام مملو از رنگینکمانم را
بگوید پاسخی زیباتر از باران !
نمی دانم !
دلم آغشته با عطر غریب بیقراری هاست !
و چشمانم چنان آشفته در آن سوی راهی که تو می آیی
پر از ابری است که از شرم نگاه مردم نا آشنا با غم
نمی بارد !
چه تلخ است این که عیدی باشد و لبخند و زیبایی
و مردم در هیاهوی بهاری تازه از راه آمده
اما
دلم تنها تو را خواهد !
و تو در پشت دیواری که می سازیم
پنهانی !
چه می گویم نمی دانم !
تو را من از تو می خواهم !
اگر زوز زن است امروز و گر من مادری هستم
که می بینم غم ناگفته ی فرزند جانپرورده ی خود را
اگر درد آشنا هستم
اگر درد آشنا هستی ور تو مرهمی بر جان زخمی گشته ی در ظاهر آرامی که من دارم
تو را تنها من از عشق تو می خواهم !
قبولم کن !
برایم جمله ای حتی
برای خاطر این قلب تب دیده
و یک لحظه سکوتی مملو از احساس شادابی
برای زندگی کردن
بخوان بر گوش های خسته ام
شاید
به مهرت جان بگیرم من !
و موج زندگی آید به دریایی که من دارم !
تو را ای آشنا با دردهای سبز دیروزم
همیشه با دلی آشفته می خوانم !
به یاد قلب من باشی ؛
بیا بشنو صدای بی صدایم را !
فدایت منتظر هستم
مگر عیدی که می گویند در راه است ؛
به یمن آن قدم هایت
بهاری واقعی باشد !
و عیدی که تو می گفتی و دل می خواست !
ومی دانم که می دانی و می خوانی تو فریادی که در پشت کلام صامتم خفته !
بهار آمد بیا که بی تو پاییز است !
سنگین است !
«لیلا رضاوند - تمنا»
باغ وبهار من تویی ای گل خوش عذار من
بی تو نفس نمی کشم ای تو گل و بهار من
یاد نمی کند کسی این دل تاب رفته را
جز تو نمی شود کسی یار من و قرار من
صبح که میشودهمه چشم ودلم تومی شود
درک نمی کند کسی شعر من و شرار من
بازنمی شود دری جز به سرای چشم تو
راه نمی دهم به دل غیر تو ای نگار من!
باز تویی دوام دل ، معنی این نوشته ها
سوی تو می کنم نظر مایه ی اعتبار من!
سوخت تمام دفترم ازتب و سوز واژه ها
باز تویی بهانه ام ای تو همیشه یار من
نیست توان ماندن و جرات بی تو رفتنم
قبله ی چشم و قلب من معنی انتظار من!
گرچه نمی رودخطادل که حریم عشق توست
کاش تو یاریم کنی جلوه کنی مزار من
دل که نداده ام به جزروی گل بهشتی ات
تاب وتوان من تویی ای توهم اقتدار من !
سخت نکن عزیز دل لحظه پرکشیدنم
باش کنارمن مگر سهل شداحتضار من !
@ashkeghalb
" لیلا . رضاوند # تمنا #
به سرکوی تودل مست ودوان خواهد شد
عمربی حاصل من با تو گران خواهد شد
نظری تا به سر آید به جهان درد فراق
تو بگو مهرنگاهت چه زمان خواهد شد
من نمی گویم ازاین بیش مرادست بگیر
لاجرم هرچه بخواهی توهمان خواهدشد
این قد صاف من و قامت آراسته هم
دوری ات گرشودافزون چوکمان خواهد شد
من که در مطلع خورشید تو را می نگرم
شب تاریک بتابی توچه سان خواهد شد
بی شک از شوق نگاه تو همه جای جهان
غرق دریای خوشی شادوجوان خواهدشد
هرطرف چشمه ی احساس ومحبت جاری
بین دلهای همه عشق ، روان خواهد شد
عمرباقی است در آیینه ی چشمت بودن
هرچه میراست به لطف تو بمان خواهدشد
می نویسند به روی گل وگلبرگ به اشک
با تو دنیا همه جا باغ جنان خواهد شد
به همه دل شدگان مژده ی دیدار دهید
سحری عاقبت آغاز جهان خواهد شد
خطی از قرمز احساس به غم خواهد زد
مِهر در ثانیه ها موج زنان خواهد شد !
#لیلا_رضاوند #تمنا
بروزن و قافیه
زائر چشمان بارانی سلامت می کنم
بانگاه دل تو می دانی سلامت می کنم
می نویسم نام تو تا ریشه سازد در تنم
تو به چشم عشق میخوانی سلامت می کنم
روی هربرگی که می بینم تو آیی درنظر
تو گل گلزار جانانی سلامت می کنم
می نشینم تابیایی این من ورویای من
قاصد و پیک بهارانی سلامت می کنم
مهربانی بادوچشم مست تومعناگرفت
تو کلید گنج احسانی سلامت می کنم
من ندارم ازکسی چشم نکویی خوشدلی
باتومی گویم که می مانی سلامت می کنم
اول هر دفترم بااشک عکسی می کشم
درد عشقم را تو درمانی سلامت می کنم
نغمه عشق و جوانی باتو من سر می دهم
ای خزان رنج پنهانی ! سلامت می کنم .
#لیلا_رضاوند #تمنا
"بوی بهاران "
امروز تو حس خوب باران داری
ازعشق، درون خود گلستان داری
با درد نفس گیر خزان هر لحظه
عطر خوش گلهای خراسان داری
هربار قلم به قدراحساس نوشت
تو جای به قلب جمله خوبان داری
یک صبح که زد دوباره قلبم باعشق
گفتاکه توهم به خانه مهمان داری
چشمی نزدم به هم ببینم رویت
چون ناز نگاه دوست درمان داری
بگذار بگویمت به هر لفظ بیا
همراه خودت بوی بهاران داری!
#لیلا_رضاوند #تمنا
بهار !
در قلب و احساس و چشمان خود
به روی درخشان او باز کن !
صفا را بیاور به دنیای دل
نفس تازه کن زندگی را بساز
ببین قاصدک را چه آورده است
خبرهایی از جنس رنگین کمان !
پرستوست پیک بهاران
بیا سفر را به اعماق بودن تو آغاز کن
لبت را پر از حس آواز کن !
بهار این عروس قشنگ زمین
تو را خوانده دامان دشتی فراخ
میان گلستانی از عاطفه
جه عیدی شود عید نوروز ما
و سالی که با عشق در پیش روست !
همه عید در عید و دل
پر از حس بودن ، خدا می شود
بیایید با هم کنار همین سفره ها
نگاهی به آیینه ی دل کنیم
به سبزی که یادآور زندگی است
وقرآن کتاب محبت ، وفا
به سیب و به سنجد ،به سکه ، سماق
به یاد عزیزان پرسوخته ، سفرکردگان بهشتی نشین
روانی همه شاد و سبز بهار
برای طلوع سحرگاه عشق
برای ظهور گل نرگسی
به حق خداوند و پاکان او
صفا ، زندگی ، عشق ، تا بندگی
برای جهانی بدون دروغ
برای همه هم دعایی کنیم !
عزیزان بهار است شادی کنید !
عروس قشنگ زمین آمده !
گوارا و شاد وفرخنده باد
بهاری که بوی علی می دهد!
#لیلا_رضاوند #تمنا
فقط یک سحر تا طلوع بهار
همین پله تا فصل دلدادگی
بیایید در این بهار
محبت به همدیگر عیدی دهیم
صفا را بکاریم در کوچه ها
به تشتی که می شست مادر در آن
همه رخت دلتنگی خویش را؛
گل یاس و میخک بکاریم تا
بهاری پر از عطر احساس ، ما
به رنگ صداقت ، صفاسرکنیم !
اگر دل تکانی شده جانمان
مبادا که تا سال دیگر
نشیند به غفلت همه خاک ذلت در آن !
بهار است خورشید زیباتر است
نگاه قشنگ خدا می رسد
پراز غنچه شد دامن روزگار
صداقت به یکدیگر احسان کنیم
شاخه ای از گل سرخ
یک سبد سیب سلام
یک گلستان لبخند
صد هزاران احساس
عشق عیدی بدهیم !
دلتان سبز ، نفس های شما
غرق صفا
قلبتان تا به ابد شادترین
عیدتان مملو از عطر حضور !
رنگ بی رنگ خدا
همه جا با دلتان
مهر او باد نگهدار شما
عیدتان ناب ترین !
#لیلا_رضاوند #تمنا
بهار !
در قلب و احساس و چشمان خود
به روی درخشان او باز کن !
صفا را بیاور به دنیای دل
نفس تازه کن زندگی را بساز
ببین قاصدک را چه آورده است
خبرهایی از جنس رنگین کمان !
پرستوست پیک بهاران
بیا سفر را به اعماق بودن تو آغاز کن
لبت را پر از حس آواز کن !
بهار این عروس قشنگ زمین
تو را خوانده دامان دشتی فراخ
میان گلستانی از عاطفه
جه عیدی شود عید نوروز ما
و سالی که با عشق در پیش روست !
همه عید در عید و دل
پر از حس بودن ، خدا می شود
بیایید با هم کنار همین سفره ها
نگاهی به آیینه ی دل کنیم
به سبزی که یادآور زندگی است
وقرآن کتاب محبت ، وفا
به سیب و به سنجد ،به سکه ، سماق
به یاد عزیزان پرسوخته ، سفرکردگان بهشتی نشین
روانی همه شاد و سبز بهار
برای طلوع سحرگاه عشق
برای ظهور گل نرگسی
به حق خداوند و پاکان او
صفا ، زندگی ، عشق ، تا بندگی
برای جهانی بدون دروغ
برای همه هم دعایی کنیم !
عزیزان بهار است شادی کنید !
عروس قشنگ زمین آمده !
گوارا و شاد وفرخنده باد
بهاری که بوی علی می دهد!
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
زندگی لبریز است
از همین عطر صدایی که تو را می خواند !
و چکاوک در باد
عشق را هم به تماشای جهان آورده !
بوی خاک و نفس تازه که باران خدا
بر سر سفره دل می بارد
و خدایی که میان من و تو
چه پر احساس ، حکومت دارد !
زندگی سیب قشنگی است
که ارزانی اوست !
صبحتان سرشار از مهربانی باشد !
دلتان دریایی همه طوفانی عشق
چشمتان تا خورشید
غرق احساس محبت باشد.
هدیه ی هر روزت
یک سبد عشق خدا
یک گلستان لبخند
یک سفر تا به هر آن جا که پر از عطر گل یاد خداست
و دو دستان تو تا عرش بلند
پای تو در راهی که پر از غنچه ی خوبی است روان !
تو در این لحظه بارانی صبح
عشق را در قفس سینه رها کن برود
و تو را تا نفس پاک ترین حادثه ها
فارغ از هرچه غم و دلتنگی است
مهربان تر به همین رنگ خدایی که تو را می خواهد.
تو به دستان پر از خواهش انسان ضعیفی
شاخه ای عشق بکار !
و به جای گل خورشید ، سحر
تو بتابان نفسی مهر خدا را هر جا
و بگو با دل خود
که من امروز پر از قاصدکم !
عشق را زنده به تکرار کنید
همه با رنگ قشنگی که خدا می دهد هروقت سحر!
دلتان شاد عزیزان تا اوج
زندگیتان همه سبز
و خدا هم جاری در نفس های زمان !
عشق ارزانی تان تا سرانجام جهان !
@ashkeghalb
#لیلا_رضاوند #تمنا
گل بخندد یک سحر فصل بهاران می رسد
هم قدم بافصل رویش لاله خندان می رسد
می دهد بلبل میان دشت وجنگل نغمه سر
زندگی در قامت خشک درختان می رسد
لب به خنده می گشاید آفتاب عاشقی
موج در دریای نا آرام چون جان می رسد
ساعتی خوش باش ای دل بی خیال از هرچه هست
چون بهار آید نگاهش نورباران می رسد
لحظه ای بنشین کنارچشمه ساران عاقبت
می شودپیدا نگار وخوب خوبان می رسد
توکه می رقصی قلم !دل شورمی گیرد ببین
واژه با احساس ،ازدل پای کوبان می رسد
باز لبخند گل و مستانه خواندن های مرغ
فصل زیبای بهار از لطف یزدان می رسد
صد مبارک باشد این ایام بر یاران عشق
دل بیارایید وچشم از راه ، مهمان می رسد!
#لیلا_رضاوند #تمنا
باور نکن گوید کسی در انتظارت نیستم
غم راکه پروردم به دل هرشب به دوراز روی تو
ای آشنا دیگر بیا من بیقرارت نیستم ؟!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #
دور از مهر نگاهت "قلب" ماه ما گرفت
"چهره"زیبای خود در"پرده" ای تنهاگرفت
آسمان با"حس"خوب و"تازه" ای بادیده گفت
قلب این دنیا برای آن" گل" زیبا گرفت !
بداهه واژگانی
#لیلا_رضاوند #تمنا
از میان شاخه های غم زده
پرتو چشمان زیبا اشناست !
تا که ناز برگها را می کشی
این تمام زندگانی های ماست!
عشق می آید به باغ خاطرم
نور مهر آسمانت تا کجاست
باز می آیی و من گممی شوم
این همان حس دل بی ادعاست!
بداهه نقشاوین
#لیلا_رضاوند #تمنا
" کوه در سجده که افتاد ! "
آسمان از نفس افتاد تو را تا نکشید
نقش زیبای تو تا خالق یکتا نکشید
تونبودی دل دنیاهمه ازسنگ گرفت
این زمین آه مگر تا به ثریانکشید؟!
کوه درسجده که افتادسحر نور آمد
بعدازآن هیچ کسی درد مداوانکشید
گل لبخند میان نفس سنگ شکست
تاکه خورشید تو را برسردنیانکشید
شب دیجورجهان بارخ زیبای تورفت
تیرگی بود اگر ماه تو زیبا نکشید
آمدی تا که بلرزد همه جا کاخ ستم
مگرازروی تو او کل جهان رانکشید؟
همه جاعطرتوجاری ست ولی پنهانی
توچه بودی که نبودتومسیحانکشید!
رنگ زردی که به رخسار فلک افتاده
خبراز سر درونی ست که دلهانکشید
بارسنگین محبت به دل مجنون بود
آنچنان سخت که حتی تن لیلا نکشید
ازتوپیداشده ای دوست همه کون ومکان
هم برای توخدا هر دوجهان را نکشید ؟!
خواستم عکس توهرگوشه شعرم باشد
صفحه ازعشق توآتش زد و پیدانکشید !
#لیلا_رضاوند #تمنا
" کاش بودی "
بی نفس های تو حتی گل من جان نگرفت
درد این مردم دنیاست که درمان نگرفت !
کاش بودی و جهان بوی گلستان می داد
بی تورنگی زگل این گلشن وگلدان نگرفت
درد این دامن دنیا که به دور از نگهت
قدریک لحظه گلم راحت ودرمان نگرفت
هرکجا رفت دلم عطر نگاه تو گذ شت
بی تو آغوش جهان رنگ گلستان نگرفت!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
حس یک آسمان ابری داشت
چشم خیس و دل پریشانم !
در گره های کور این دنیا
پشت سدی که دست زندانی است ؛
بین گل های خسته از لبخند ،
عطر عشق تو گم شده انگار !
باز هم سکوت پنجره ها
قصه های همیشه در لب ، خشک !
شوق دیدار رقص چشمانت ،
مستی لحظه های دلداری !
می رسد شام بیقراری ما
با نگاه قشنگ تو پایان !
تازه تر شکفته خواهد شد
شاخه های درخت امیدم
من تو را باز هم به وقت سحر
خواهم آویخت در دعای خودم !
خواهی آمد دلم خبر دارد !
#لیلا_رضاوند #تمنا
خدای همیشه مهربان من !
ای بزرگ بی همتا
خوان کرم و جود و عطایت برهمگان چنان گستردی کهخود دانی و نمی دانیم!
رنج و درد را به مرهمنگاهت چنان می خوانی که نمی فهمیم !
مهربانا ! دست از هرکه بشوییم از شراب عشق تو که نمی توان شست !
در تارو پودمان هستی و دروجودمان نشستی!
بی نیاز نازپرور ! چشم هایم از گرد و غبار این جهانی آزرده اند ، گوش هایم از شنیدن صداهای ناموزون و دلخراش دنیاییشان رنجور است .
اینجا کاخی را به قیمت خرابی کوخ ها به زیبایی باورهایشان می سازند !
اینجا مهربانی متاعی است در کنج خاطراتشان !
دست ها سردی را خوگرفته اند و دلها از یادبرده اند تپیدن را از برای دردهای همدیگر !
مهربان من ! رحمانی خوب می دانم. رحیمی ایمان دارم . بخشنده ای و بخشاینده ترین ! باورت کردم ، اما زیبانرین معنای عشق !
از دل جز به دلدار می توان گقتن؟!
تو علیمی و نگفته را می دانی !
زبان از سخن درمی کشم و با تو از تو می گویم !
از یادت که در پستوی دلها خانه کرده ای !
از تو تو را می خواهم و نگاهت را ! مرا جز تو که نبوده و هرگز نمی شود ! بخوان طومار نگفته هایم را ! زخم های به استخوان رسیده ی من ، مرهمی غیر از مهرتو ندارند !
از قفس رنجورم ! بال و پر زخمی من با در و دیوار دردی تلخ تر می شود و من تاب آن ندارم !
زیبای تا ابد همراه !
تو رهایم نکن ! بگذار در سیاهی دردناک این دنیای سنگ ، با تو بیاسایم و نفس نفسم به هوای لطف تو برآید !
خدای من ! آه سوزناکم را جای تمام دردهایم می فرستم بر بال های پروانه ، مهربانیت را برمن ببخشای و هرگز مگذار منت دون جماعت دنیا مدار ، قدم را خم کند !
مخواه تا چشم در دست جزتویی بدوزم و از آنچه غیر توست ؛ تو را بطلبم !
وای بر من اگر تو را گم کنم در تاریکی بودنم !
مبادا نفسی رهایم کنی که برنمی آید !
بگذار باتو بمانم و به عشق چون تو زیبایی بمیرم !
به پهلوی شکسته زهرا (س) ،به زاری دل زینب (ع) ، به اشکماتم حسنین (ع)به عظمت و بلندی نام عباس (س) به بزرگی همه بزرگانت رهایم نکن ! رستن از دام دنیا را آسان تر گردان !
ببخش و ببخشای که تویی رحمان و رحیم !
آمین یا رب العالمین
#لیلا_رضاوند #تمنا
خداوندا ! تو زخمم را دوایی
به لطف خود مراکن رهنمایی
زمین وعشق ودست کوته ما
به مهرت خودجهان راده رهایی!
#لیلا_رضاوند #تمنا
" بخوان شعری "
بیا ای عشق ! من خاکم تو جان باش
کمی هم با من ای جان ! مهربان باش
دراین سرمای پروحشت،جهان سوز،
توگرمابخش این آغوشمان باش !
بخوان شعری که آرامش بگیرم
نوای شادِ بودن در دهان باش
تو بر روی تن پروانه بنویس :
همیشه باتوام پس درامان باش
شب تاریک من را روشنی بخش
چونوری در دل وجان وجهان باش
نزن از رفتنت حرفی که دل را ؛
تویی معنای راحت. هرزمان باش !
نگاهم راتودعوت کن به چشمت
منِ گم گشته را نام و نشان باش
بیا ای گل ! نفس گیرد بهارم
کلید رستن از رنج خزان باش
صدایت همچنان نجوای عشق است
دلم را نغمه ای از لامکان باش
اگر هستم دلیلش بودن توست
جهان راخودبیا و باغبان باش !
#لیلا_رضاوند #تمنا
شب چه شوقی دارد ازاندیشه ی تابیدنت
دل عجب شوری به پاکرده هم ازخندیدنت
چشمه احساس می جوشدبه عکس روی تو
لب پر از آواز بلبل گشته از گل چیدنت!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
سال وتمام فصل ها غنچه زدی به دامنم
هست کلید هر دری یاد تو مهربان من
باز بیا بهارجان ! یخ زده باغ و گلشنم !
بداهه واژگانی
# لیلا_رضاوند #تمنا
شاید توبرگردی شبی وقتی کنارت نیستم
باور نکن گوید کسی در انتظارت نیستم
غم راکه پروردم به دل هرشب به دوراز روی تو
ای آشنا دیگر بیا من بیقرارت نیستم ؟!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #
دور از مهر نگاهت "قلب" ماه ما گرفت
"چهره"زیبای خود در"پرده" ای تنهاگرفت
آسمان با"حس"خوب و"تازه" ای بادیده گفت
قلب این دنیا برای آن" گل" زیبا گرفت !
بداهه واژگانی
#لیلا_رضاوند #تمنا
از میان شاخه های غم زده
پرتو چشمان زیبا اشناست !
تا که ناز برگها را می کشی
این تمام زندگانی های ماست!
عشق می آید به باغ خاطرم
نور مهر آسمانت تا کجاست
باز می آیی و من گممی شوم
این همان حس دل بی ادعاست!
بداهه نقشاوین
#لیلا_رضاوند #تمنا
" کوه در سجده که افتاد ! "
آسمان از نفس افتاد تو را تا نکشید
نقش زیبای تو تا خالق یکتا نکشید
تونبودی دل دنیاهمه ازسنگ گرفت
این زمین آه مگر تا به ثریانکشید؟!
کوه درسجده که افتادسحر نور آمد
بعدازآن هیچ کسی درد مداوانکشید
گل لبخند میان نفس سنگ شکست
تاکه خورشید تو را برسردنیانکشید
شب دیجورجهان بارخ زیبای تورفت
تیرگی بود اگر ماه تو زیبا نکشید
آمدی تا که بلرزد همه جا کاخ ستم
مگرازروی تو او کل جهان رانکشید؟
همه جاعطرتوجاری ست ولی پنهانی
توچه بودی که نبودتومسیحانکشید!
رنگ زردی که به رخسار فلک افتاده
خبراز سر درونی ست که دلهانکشید
بارسنگین محبت به دل مجنون بود
آنچنان سخت که حتی تن لیلا نکشید
ازتوپیداشده ای دوست همه کون ومکان
هم برای توخدا هر دوجهان را نکشید ؟!
خواستم عکس توهرگوشه شعرم باشد
صفحه ازعشق توآتش زد و پیدانکشید !
#لیلا_رضاوند #تمنا
در "نبرد"ی که میان دل و چشمان من است
خبرتلخ "شکستی" ست که درجان من است
یک شب سرد ومن و پنجره ای رو به خدا
تا سحر نغمه ی باران پریشان من است !
بداهه واژگانی
#لیلا_رضاوند #تمنا
" کاش بودی "
بی نفس های تو حتی گل من جان نگرفت
درد این مردم دنیاست که درمان نگرفت !
کاش بودی و جهان بوی گلستان می داد
بی تورنگی زگل این گلشن وگلدان نگرفت
درد این دامن دنیا که به دور از نگهت
قدریک لحظه گلم راحت ودرمان نگرفت
هرکجا رفت دلم عطر نگاه تو گذ شت
بی تو آغوش جهان رنگ گلستان نگرفت!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
حس یک آسمان ابری داشت
چشم خیس و دل پریشانم !
در گره های کور این دنیا
پشت سدی که دست زندانی است ؛
بین گل های خسته از لبخند ،
عطر عشق تو گم شده انگار !
باز هم سکوت پنجره ها
قصه های همیشه در لب ، خشک !
شوق دیدار رقص چشمانت ،
مستی لحظه های دلداری !
می رسد شام بیقراری ما
با نگاه قشنگ تو پایان !
تازه تر شکفته خواهد شد
شاخه های درخت امیدم
من تو را باز هم به وقت سحر
خواهم آویخت در دعای خودم !
خواهی آمد دلم خبر دارد !
#لیلا_رضاوند #تمنا
خداوندا ! تو زخمم را دوایی
به لطف خود مراکن رهنمایی
زمین وعشق ودست کوته ما
به مهرت خودجهان راده رهایی!
#لیلا_رضاوند #تمنا
" بخوان شعری "
بیا ای عشق ! من خاکم تو جان باش
کمی هم با من ای جان ! مهربان باش
دراین سرمای پروحشت،جهان سوز،
توگرمابخش این آغوشمان باش !
بخوان شعری که آرامش بگیرم
نوای شادِ بودن در دهان باش
تو بر روی تن پروانه بنویس :
همیشه باتوام پس درامان باش
شب تاریک من را روشنی بخش
چونوری در دل وجان وجهان باش
نزن از رفتنت حرفی که دل را ؛
تویی معنای راحت. هرزمان باش !
نگاهم راتودعوت کن به چشمت
منِ گم گشته را نام و نشان باش
بیا ای گل ! نفس گیرد بهارم
کلید رستن از رنج خزان باش
صدایت همچنان نجوای عشق است
دلم را نغمه ای از لامکان باش
اگر هستم دلیلش بودن توست
جهان راخودبیا و باغبان باش !
#لیلا_رضاوند #تمنا
شب چه شوقی دارد ازاندیشه ی تابیدنت
دل عجب شوری به پاکرده هم ازخندیدنت
چشمه احساس می جوشدبه عکس روی تو
لب پر از آواز بلبل گشته از گل چیدنت!
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
آن شوق قشنگ زندگی یعنی تو
احساس لطیف بندگی یعنی تو
باران و شب و سرودتنهایی دل
آهنگ خوش تپندگی یعنی تو !
#لیلا_رضاوند #تمنا
" رنگ جوانه "
ای گل بیا که راه شعر و نشانه با من
بنشین تو درکنارم گرمای شانه با من
مهلت بده بخواند دل شعرعاشقانه
بشنو صدای قلبم شورو ترانه بامن
ای آشنا به عطر زیبا و جاودانه !
بازآ سرود رویش ، رنگ جوانه با من
گفتم که نورچشمم را برد اشک دوری
گفتی بیا به قلبت نور شبانه با من
رفتم که باز جویم نقش تو روی گلها
دل باحضورمیگفت شمع وزبانه بامن !
گفتم که مانده در راه چشمان آتشینم
گفتی تومنتظرباش عذر وبهانه با من !
بداهه بر وزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
" من دیدمت آن شب "
ای گل چه می شدخواب میدیدم
یک شب کنارم زیر بارانی
باعشق و لبخند دل انگیزت
شعری پراز احساس می خوانی
بازآ بهارم ! بی تو پاییزم
برگ امیدم را توجان دادی
با باری از عشقی که می دانی
راه گلستان را نشان دادی
من بیقرار وقت دیدارم
آن صبح زیبایی کهمی گفتی
شاید بمیرد موج تردیدم !
در پشت دریایی که می گفتی
ای گل بیا تا زندگی دارم
یک جرعه از مستی نثارم کن
از شهد چشمان تو مدهوشم
یک لحظه با مهرت خمارم کن
وقتی نباشی پوچ و توخالی
هرجای این دنیا و احساسم
با بودنت شبنم شکوفا شد
دنیایی ازشعرم پر از یاسم !
این دل برایت می زندلبخند
تنها دلیل این تپیدن باش
تا من در آغوشت نگیرم باز ؛
دنیای من شوق رسیدن باش!
نام تو را هرجا نوشت این دل
چشمان زیبای تو می خواند
این بهترین آهنگ دنیا شد
عشق تو تادنیاست می ماند !
من دیدمت آن شب چه زیبابود
ناز نگاهت را کشیدم من
هرکس نفهمید از چه ویرانم
تا بام چشمانت پریدم من !
کم دارد این دنیا تو را برگرد
این انتهای باور دنیاست
خورشیدِروشن میشوی یک شب
جای تو در چشم و سر و دلهاست!
بداهه چارپاره بروزن
#لیلا_رضاوند #تمنا
شب است و من وچشم وامانده ام
تویی خواهشم بی تو درمانده ام
اگر زیر باران نشستم خوش است
تو را شعر بارانی آورده ام !
بداهه نقشاوین
#لیلا_رضاوند #تمنا
ای تو به باغ دل من چون بهار
لاله هم از رنگ تو دارد شرار
شعله ی آتش به جهان از توبود
باتو نفس دارد و جان ها قرار !
#لیلا_رضاوند #تمنا
زیر بارنی که برد از من قرار
می نشینم با نگاهی در غبار
تا بیاید زندگی بخشد به دل
باهمان حس قشنگش چون بهار!
#لیلا_رضاوند #تمنا
" بهترین احساس "
آمدی باغ دل پر از گل شد
رفتنت را شکوفه باور کرد
بغض یک آسمان ترک برداشت
در نبودت جهان من شد سرد!
ای تمام امید و خواهش من !
در نگاهت تبسمی کافی است
تو بیا تا نفس بگیرد عشق
بی تو معنای زندگانی چیست
رد پای تو را که می بینم ؛
جای آن یاس و لاله می کارم
من که با چشم ابری ام هرشب
رنگ طوفانگرفته می بارم !
ای طلوع توبهترین احساس
باتو می میرد این پلیدی ها
بازگرد و دوباره زمزمه کن
نغمه های خوش بهاری را !
امشب ازبی کسی رهایم کن
انتظارتوراکشیده به دوش ؛
تا همیشه من و پریشانی!
ای تورا یکجهان شده مدهوش!
#لیلا_رضاوند #تمنا
" احساس چه شد "
بی بال و پریم از آشیان نالیدیم
تا بوده و هست از جهان نالیدیم
ازتهمت وحرف ناپسندیده وزشت
آزرده دلیم و هر زمان نالیدیم
آغوش پراز صفا و سرسبز بهار
نادیده گرفته از خزان نالیدیم
سیلی اگرازرفیق ودشمن خوردیم؛
هر بار همه از آسمان نالیدیم !
پر باز نکرده طالب اوج شدیم
اینگونه شد از قد کمان نالیدیم
پرسیداگر کسی که احساس چه شد
سر زیر فکنده بی امان نالیدیم.
از شدت این حوادث تلخ که رفت ؛
بی تاب شده از امتحان نالیدیم.
با زخم نهانِ خنجر از پشت ، همه
افسرده دل از زخم زبان نالیدیم.
در صفحه ی سبز زندگی با لبخند
تصویر خطا زده از آن نالیدیم .
کُشتیم تمام لحظه ها را افسوس
تنها نفسی دمِ اذان نالیدیم.
بذر دل ما ، خدا به گلشن پاشید
پاییز که شد ز باغبان نالیدیم .
از چرخ گران این جهان ترسیدیم
عبرت نگرفته از همان نالیدیم !
از صحبت هرپیر فقط رنجیدیم
آشفته شدیم و بر جوان نالیدیم .
از داغ فراموشی مان می ترسم
گرگی شده ایم و ازشبان نالیدیم.
یک باراگرخدابخواهد کافی است
ما نیز مگر به مهربان نالیدیم !
بداهه ظهرگاهی
#لیلا_رضاوند #تمنا
چه سنگین بود
درد دوری تو !
تمام آسمان
رنگ جنون داشت.
دل آیینه ی دنیای احساس
و پهلوی جهانی عشق
برابر با نگاه عمر انسان
به شمشیر جفا
تصویر خون داشت.
چه سخت و تلخ و نازیبا
که دنیا
سیه پوش نگاه آسمان شد !
دوباره زخم و درد و آه و ماتم
هوای قلب ایران
لاله گون شد !
بگیر از آسمان ما
همیشه
خداوندا !
تمام دردها را !
پریشان کن هرآنچه قلب مارا
پریشان می کند !
می گیرد از ما
هوای شادی و رقص بهاران
بهار مهربانی را عطا کن
خزان گردان غم و تلخی خدایا !
#لیلا_رضاوند #تمنا
آسمان قلب ما از باد و باران پر شده است
هرنفس باتلخی واندوه پنهان پرشده است.
دامنم چیدم نگیرد عطر و بوی این جهان
ازازل بامهرتوچون روی دامان پرشده است!
#لیلا_رضاوند #تمنا
بروزن و قافیه
یاس نبی (ص)
گل بوستان نبوت
مادر بهشت سیرت و فرشته صفت
مهربان یار علی(ع)
ام ابیها(س)
آنگاه که بین در و دیوار قامت سروگونت را شکستند
گلبرگ های تاهمیشه معطر تو
زمین و آسمان را پوشاند
با تو آمدن و بودن و رفتن معنای زندگی گرفت.
همراهی را چه زیبا سرودی ای اسطوره ی وفاداری و عشق !
پیام استقامت و مهربانیت در گوش آفرینش ماندنی است .
زمین را از برای قدمهایت آفرید
و آسمان را برای پرواز آبی تو !
تو خورشید تاهمیشه روشن تاریخی
تا انتهای حضوری سبز
تا ماورای نفس کشیدنمان
با تو از تو برای تو به کدامین واژه و زبان سخنتوانمگفت؟
چونمنی را یارای از تو گفتن نیست !
غروب پروازت بر بالهای عشق فرا می رسد دلم را به گیسوان اسمانی ات گره بستم
چشمان همیشه در راهم را به دستان مادرانه ات و قلبم را به عشق تو
تو را به نام چون تویی قسم می دهم
دستمان را بگیر
مبادا در راههای پراز هراس زندگی تا مرگ رهایمان کنی !
نگاهت را ای خرقه پوش بهشت
ای دریای مهر
از ما دریغ نفرما !
یا فاطر بحق فاطمه عجل علی ظهورک
آمین یا رب العالمین
#لیلا_رضاوند #تمنا
دیده است کسی که " آب"" آتش" بزند؟!
من سوختم از "سکوت ""مادر "با اشک !
#لیلا_رضاوند #تمنا
" می ترسم "
من ازدنیای بی احساس و پرتکرارمیترسم
نگاهت را نگیر از من که از آزار میترسم
بیا دل هیچ ، دنیا را به زیر پایت اندازم
به دورازتو من ازهرچه به نام یارمیترسم
اگر مست می لایم چنان منصور حلاجت
بدون عشق ، حتی ازطناب دار میترسم !
ندای بلبل ورقص گل وپروانه گرزیباست
نباشی از گل و نور و نگاه خار میترسم
دل تنگی که من دارم همه قربان چشمانت
چنان مشتاق دیدارم که از گفتار میترسم !
بیاتاگل به زیر پای تو از جنس جان ریزم
نمایان شو که از تکرار شام تار می ترسم !
بروزن و قافیه
#لیلا_رضاوند #تمنا
" هوای تو دارم "
نفس می کشم هستم انگار ، من
به عشق تو و شوق دیدار ، من
هوا عطر و بوی تو را می دهد
کویرم ولی با تو گلزار ، من
نفس می دهد بودنت بهترین !
تویی چون پرستار و بیمار ، من
به یک ذره از پرتو عشق تو
ببین قانعم در شب تار ، من !
چو نام مرا بردی آن شب به لب
شدی زلزله زیر آوار ، من !
لبم غنچه شد قلب من شعله زد
گلستانم از عشقِ بسیار ، من .
بده یک شبی مژده خواهی رسید
هوای تو دارم به تیمار ، من !
#لیلا_رضاوند #تمنا
به عشقت اگرسوختم همچوشمع
اگر پر کشیدم به بالا چو دود
اگر شادم و پایکوبان و مست
دلیلی مرا بهتر از تو نبود !
#لیلا_رضاوند #تمنا
کاش می شدکودکی رازنده کرد
در جهان احساس را آکنده کرد
با صداقت چتری از یک برگ سبز
مهربان تر هدیه، عشق وخنده کرد
#لیلا_رضاوند #تمنا
"چتر نگاه "
صبح آدینه شد و عشق در آیینه نشست
مهرباران شده دنیاهمه سرگشته ومست
گل نرگس همه جاچترنگاهش گسترد
دل دنیا شده رودی که به دریا پیوست
گره افتاده اگر زندگی و کار کسی
نفسی داده ونادیده گشوده ست به دست
فصل پاییز و زمستان به هوایش خرم
میرسدفصل بهاری که اشارت شده است
تحفه ی آمدنش از سفر دور و دراز ،
گل لبخندکه در هر لب خشکیده نشست.
عشق می بارد ازاین گوشه به ذرات جهان
رنگ احساس وصفامی زنداوهرچه که هست
چه قشنگ است نسیمی که زکویش برسد
عشق یک پله به بالاست ازین عالم پست !
عشق را زنده کنید و بروید و برهید
صبح آدینه شد و عشق در آیینه نشست!
#لیلا_رضاوند #تمنا
" می هراسد دلم اما... "
فکر و آشوب و هیاهوی جهان در سر ماست
قفل درهای پریشانِ قفس ، دست خداست.
زندگی حادثه ای نیست که تکرار شود
قصه این است که عشق ازهوس ونفس، جداست !
نغمه ی ساز قشنگی که نوازد باران ؛
چرخه ی آمدن و رفتن ما سمت بقاست .
باز هم رقص گل و باد و درختان و نگاه
لذت بوسه ی یک ژاله به گلبرگ صفاست.
شب که پل می زندازخوابِ جهانی به سحر؛
یعنی از درد نترسید خدا نزد شماست !
می هراسد دلم اما نه ز تنهایی و درد
نیش و زخمِ دگر از روزنه خوردن که خطاست!
من دلم با نفسی می شکند سنگ مزن !
می رود زخم ولی زخم زبان پابرجاست.
تندبادی است جهانِ گذران ، می گذرد .
تا ابد بنده ی عشق از خطر و بند رهاست .
روی دامان دل و چشم نویسید که عشق
بهترین معجزه ی خلقت دنیای صداست !
#لیلا_رضاوند #تمنا
سلام دوستان عزیز
یاران مهربان همیشه همراه وقتتان به خوشی سپاس از مهر و همراهیتان که همواره دلگرمی داده است دل و دست و زبان و قلمم را ! ممنون از نگاه گرم و دل مهربانتان !
غروب که می شود
صدایت آرام در گوشم می پیچد
دلمپیچکی می شود
روی دیوار نگاه تو
و چه آرام
از من می گیری
تمام دردهایم را !
گاهی
درد
فقط نوشتنی است
گاهی
فقط نهفتنی
من
دردهایم
نه گفتنی است
نه نهفتنی !
دردهای من
از جنس دردند
می آیند که بمانند
بسوزانند و خاکسترم کنند
من
زیر این شعله ها
می سوزم
اگر تو
در من نکُشی !
می آیی و می دانم
دردهایم به دیدنت می میرند!
این زیباترین تصویر رویاهای من است !
سبزم کن
با سرخی خورشید نگاهت
دردهایم رابگیر
که گاه سردم می کند
گاه زردم
و من به سبزی چشمان تو ایمان دارم !
#لیلا_رضاوند #تمنا
" آهنگ نگاه "
دراین دنیاچه بی حاصل دلم حرف از وفا می زد
به وقت تنگ دلتنگی سرش راهرکجا می زد
صدای موج می آمد میان حجم فریادم
نگاه من چه مستانه درِعشق تو را می زد
همه شب ها به یادتوبه بیداری گذشت اما
دوچشمم خیس وبارانی تورافریادتامی زد
به روی سنگ آرامی کنار ساحل دریا
دلم تنهایی خود رابه روی ماسه ها می زد
غروب و نغمه ی باران نگاهم غرق امواجی
که با پیوند با ساحل دل من را صدا می زد
کنار این پریشانی چه آرامم به یاد تو
به آهنگ نگاه تودل من دست وپامی زد
دوباره می نویسم تابدانی سخت دلتنگم
خیالم بازنقشت راچه زیبا در هوا می زد !
#لیلا_رضاوند #تمنا
"کوهی" از دردم نگاهت باز" طوفان" می کند
در درون من ببین احساس"طغیان" می کند
آتشی انداختی از جنس عشقت در دلم
بی تودل حال و هوای بندوزندانمی کند!
#لیلا_رضاوند #تمنا
بداهه واژگانی
بیا تا کوهی ازاحساس سازم
به زیر بار حسرت تا نبازم
اگر طغیانکند شعر وصدایم
غزل ها می شود حجم نیازم!
#لیلا_رضاوند #تمنا
بی بال و پریم از آشیان نالیدیم
تا بوده و هست از جهان نالیدیم
ازتهمت وحرف ناپسندیده وزشت
آزرده دلیم و هر زمان نالیدیم
آغوش پراز صفا و سرسبز بهار
نادیده گرفته از خزان نالیدیم
سیلی اگرازرفیق ودشمن خوردیم؛
هر بار همه از آسمان نالیدیم !
پر باز نکرده طالب اوج شدیم
اینگونه شد از قد کمان نالیدیم
پرسیداگر کسی که احساس چه شد
سر زیر فکنده بی امان نالیدیم.
از شدت این حوادث تلخ که رفت ؛
بی تاب شده از امتحان نالیدیم.
با زخم نهانِ خنجر از پشت ، همه
افسرده دل از زخم زبان نالیدیم.
در صفحه ی سبز زندگی با لبخند
تصویر خطا زده از آن نالیدیم .
کُشتیم تمام لحظه ها را افسوس
تنها نفسی دمِ اذان نالیدیم.
بذر دل ما ، خدا به گلشن پاشید
پاییز که شد ز باغبان نالیدیم .
از چرخ گران این جهان ترسیدیم
عبرت نگرفته از همان نالیدیم !
از صحبت هرپیر فقط رنجیدیم
آشفته شدیم و بر جوان نالیدیم .
از داغ دفراموشی مان می ترسم
گرگی شده ایم و ازشبان نالیدیم.
یک باراگرخدابخواهد کافی است
ما نیز مگر به مهربان نالیدیم !
بداهه ظهرگاهی
لیلا_رضاوند
تمنا" احساس چه شد "
ای گل بیا که راه شعر و نشانه با من
بنشین تو درکنارم گرمای شانه با من
مهلت بده بخواند دل شعرعاشقانه
بشنو صدای قلبم شورو ترانه بامن
ای آشنا به عطر زیبا و جاودانه !
بازآ سرود رویش ، رنگ جوانه با من
گفتم که نورچشمم را برد اشک دوری
گفتی بیا به قلبت نور شبانه با من
رفتم که باز جویم نقش تو روی گلها
دل باحضورمیگفت شمع وزبانه بامن !
گفتم که مانده در راه چشمان آتشینم
گفتی تومنتظرباش عذر وبهانه با من !
@khisshereghoroob
بداهه بر وزن و قافیه
لیلا_رضاوند _تمنا
در دامن شب ستاره را می فهمم
احساس سر واشاره را می فهمم
معنای نگاه تلخ چسبیده به راه
هر بغض شکسته پاره رامی فهمم
آنجاکه نشست برج و بارو تنها
زیبایی آن مناره را می فهمم
تاریخت به غم بنای یک عمرنگاه
منحجم غم نظاره را می فهمم
بگذار بمیرد این سکوتم در باد
من بوی گل بهاره را می فهمم
درخنده آن کودک ویران درشهر
دردوغم بی شماره را می فهمم
لیلا رضاوند __تمنا