امیرحسین_اثنا عشری

#شکست

 

هرچه کشیدم از سرِ 'یک آن' نگاه بود

اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...

 

زندانی اش شدم به نگاهی و بعد ازآن

در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود

 

تا آمدم به خود هَمِه ام را رُبود و رفت

میراثِ من از عشق سری بی کلاه بود

 

آری شکست خورده ام اما، گلایه نیست!

آری شکست خورده ام اما صلاح بود...

 

گاهی طریقِ اوج گرفتن صعود نیست؛

یوسف اگر عزیز شد از لطف چاه بود...

 

امیرحسین_اثناعشری

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

مثلِ یک صخره که از موج، بَلا میبیند

من نیازُردم و آزرد... حلالـش باشـد...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

امیرحسین_اثنا عشری

#پیگیری_کنید

 

 

شرحِ حالم را "مصیبت وار" پیگیری کنید

مُرده ای را در تَنـی جاندار پیگیـری کنید

 

خاطراتم دود شد اما گذشتیم و گذشت

قصه ام را در پُـکِ سیگـار پیگیـری کنید!

 

خودخوری هایِ مرا خودکار میفهمد فقط!

حال من را از تَـهِ خودکار.. پیگیـری کنیـد

 

بر تنَم زخم بزرگی هست.. این را نگذرید!

زخم را از چنـگِ یک کفتار پیگیری کنید...

 

حرفهای آخرم را... هیـچکس آنجا نبود،

گفته ام... از چوبه های دار پیگیری کنید!

 

مادرم تـابِ فِراقـم را ندارد... بَعـدِ من،

حالِ او را خواهشاً هربار پیگیری کنید

 

غرق در دریایِ آبی دوچشمِ او شدم

قتلِ من را در نگاهِ یار.. پیگیری کنید

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

#شکست

 

هرچه کشیدم از سرِ 'یک آن' نگاه بود

اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...

 

زندانی اش شدم به نگاهی و بعد ازآن

در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود

 

تا آمدم به خود هَمِه ام را رُبود و رفت

میراثِ من از عشق سری بی کلاه بود

 

آری شکست خورده ام اما، گلایه نیست!

آری شکست خورده ام اما صلاح بود...

 

گاهی طریقِ اوج گرفتن صعود نیست؛

یوسف اگر عزیز شد از لطف چاه بود...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

دستانِ تو... صدای قشنگت... نگاهِ تو...

از هر چه بود و نیست... دلم تنگ میشود

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

#حضرت_مادر

 

 

 

چشم بر هم میگذارم... او نمایان میشود

پیش می آیم به سمتِ ماه بانویی که نیست

 

فرض کن شیری که دنبالِ شکاری تیزپاست

در خیالم میدوَم دنبالِ آهویی که نیست...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

من مُردم و گذشت برایم ولی بدان

دیگر کسی برایِ تو تَب هم نمیکند...

 

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

تنهایی ام را بعدِ تو نشخوار میکردم

سیگار را هی پشت هم تکرار میکردم

 

بیمعرفت با تکه ای از خود چه باید کرد

با تکه های مردم بیخود چه باید کرد

 

من مانده ام با درد بی مرهم چه باید کرد

بیمعرفت با سیلی محکم چه باید کرد

 

.

.

لعنت به سوم شخص حاضر که تو را میبرد

لعنت به نامردی که حقم را به ناحق خورد

 

تو عاشقم بودی... مگر نه؟ وعده مان این بود؟

ماندن به پایم اینقدر دشوار و سنگین بود؟

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

چشم بر هم میگذارم... او نمایان میشود

پیش می آیم به سمتِ ماه بانویی که نیست

 

فرض کن شیری که دنبالِ شکاری تیزپاست

در خیالم میدوَم دنبالِ آهویی که نیست...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

تنهایی ام را بعدِ تو نشخوار میکردم

سیگار را هی پشت هم تکرار میکردم

 

بیمعرفت با تکه ای از خود چه باید کرد

با تکه های مردم بیخود چه باید کرد

 

من مانده ام با درد بی مرهم چه باید کرد

بیمعرفت با سیلی محکم چه باید کرد

 

.

.

لعنت به سوم شخص حاضر که تو را میبرد

لعنت به نامردی که حقم را به ناحق خورد

 

تو عاشقم بودی... مگر نه؟ وعده مان این بود؟

ماندن به پایم اینقدر دشوار و سنگین بود؟

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

#شکست

 

هرچه کشیدم از سرِ 'یک آن' نگاه بود

اوضاع قبل آمدنش رو به راه بود...

 

زندانی اش شدم به نگاهی و بعد ازآن

در چشمِ من تمامِ جهان راه راه بود

 

تا آمدم به خود هَمِه ام را رُبود و رفت

میراثِ من از عشق سری بی کلاه بود

 

آری شکست خورده ام اما، گلایه نیست!

آری شکست خورده ام اما صلاح بود...

 

گاهی طریقِ اوج گرفتن صعود نیست؛

یوسف اگر عزیز شد از لطف چاه بود...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

دستانِ تو... صدای قشنگت... نگاهِ تو...

از هر چه بود و نیست... دلم تنگ میشود

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

#حضرت_مادر

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

#دلم_تنگ_میشود 

 

دستِ خودم که نیست دلم تنگ میشود

از بی بهانگی ست... دلم تنگ میشود

 

دستانِ تو... صدای قشنگت... نگاهِ تو...

از هر چه بود و نیست دلم تنگ میشود

 

هر شب کنار پنجره در فکرِ اینکه تو

چشمت به راهِ کیست...؟ دلم تنگ میشود

 

من صخره ام، تو موج... کنارم کمی بمان!

لطفا نرو...! بایست... دلم تنگ میشود

 

شرمنده ام که باز تو را شعر کرده ام

دستِ خودم که نیست... دلم تنگ میشود

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

روزِ جُمعه ست، هوا حالِ عجیبی دارد...

پِلک ها دست به کارند که شاید برسد...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

به خط زیبای سرکار خانم فاطمه نوروزی

 

 

 

#پیگیری_کنید

 

 

شرحِ حالم را "مصیبت وار" پیگیری کنید

مُرده ای را در تَنـی جاندار پیگیـری کنید

 

خاطراتم دود شد اما گذشتیم و گذشت

قصه ام را در پُـکِ سیگـار پیگیـری کنید!

 

خودخوری هایِ مرا خودکار میفهمد فقط!

حال من را از تَـهِ خودکار.. پیگیـری کنیـد

 

بر تنَم زخم بزرگی هست.. این را نگذرید!

زخم را از چنـگِ یک کفتار پیگیری کنید...

 

حرفهای آخرم را... هیـچکس آنجا نبود،

گفته ام... از چوبه های دار پیگیری کنید!

 

مادرم تـابِ فِراقـم را ندارد... بَعـدِ من،

حالِ او را خواهشاً هربار پیگیری کنید

 

غرق در دریایِ آبی دوچشمِ او شدم

قتلِ من را در نگاهِ یار.. پیگیری کنید

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

امیر حسین_اثنا عشری

دیدم رقیبم را چه مغرورانه میخندید

کفتار بِـه آهو رسد خودخواه خواهد شد

 

از اینچنین روزی هراسم بود... فهمیدم

از هرچه میترسی چه زود آنگاه... خواهد شد

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

از خاطراتت کوهی از حسرت به جا مانده

انگشتِ حیرت بر لبِ حیرت به جا مانده...

 

ای کاش آن لحظات را تمدید میکردم...

آن بوسه ها را پشت هم تاکید میکردم...

 

با خنده هایت زندگی یک طعمِ دیگر داشت

آن سالهای بودنت پاییزِ بهتر داشت...

 

این سالها هر روزِ من زرد و غم انگیز ست

هر لحظه ام با یادِ تو لبریزِ پاییز ست

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

 

تو همان بودی که با بغضم به هم میریختی؛

اشکِ من را دیدی و بستی دهن را... بگذریم

 

از حسادت میکشم خود را که آآآه امسال او

جشن میگیرد برایت روزِ زن را... بگذریم

 

لحظه ای که دیدمت با او زبان لکنت گرفت؛

تن تَ تن تن.. تن تَ تن تن.. تن تَ تن را... بگذریم...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

دسـت و بالـــــــــــم پُر سـت از خـالے

 

 

این منــــم! حاصلِ خیانتِ ؏ــــــشق...

 

 

 

#امیرحسین_اثناعشری👌😔

امیر حسین_اثنا عشری

#توقف_کرد

 

میان همهمه ها ناگهان... توقف کرد

برای چند دقیـقه زمـان توقف کرد

 

سکوتِ گنگ و بلندی میانِ ما رخ داد

وَ ابر و باد و مه و آسمان توقف کرد

 

نگاه عادیِ او هم هنوز دلـبر بود

به یک نگاهش قلبِ جهان توقف کرد

 

درست لحظه ی لَبخندِ او خودم دیدم

شکوفه بـاز شد و باغبـان توقف کرد...

 

برای اینکه نگِریم، بلند شد برود

دلم صدا زد و گفتش بمان... توقف کرد!

 

چه خاطراتِ قشنگی مرور شد... یک آن

صدای گم گمِ قلبم چنان توقف کرد،

 

که آمدم بِ بگویم هنووز "عاشِ شِ قَت..."

همان کلامِ نخستین زبان... توقف کرد

 

نفس نفس زد و انگار یادش آمده بود...

نفس نفس زدم و قلبمان توقف کرد...

 

میان همهمه ها ناگهان... کسی آمد...

میان همهمه ها داستان... توقف کرد...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

تا دفترم وا میشود خودکار میگِرید

هی مینویسد مینویسد... زار میگِرید

 

واژه به واژه شعرهایم سخت بیمارند

در یک عذابِ نامشخص بد گرفتارند

 

بیتی که مضمونش تو باشی سخت غمگین ست

بیت الحَزَن هایی که حرفش میزنند این ست

 

بیتی که در آن نیستی پیکر نخواهد داشت

آن حس و حالِ خوب را دیگر نخواهد داشت...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

 

ساعت از نيمه گذشت و دلم آرام نشد

و خدا رحم كند 

اين همه دلتنگي را...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

بما #بپیوندید ، در " ترانه نوشت " 

 

امیر حسین_اثنا عشری

دیدم رقیبم را چه مغرورانه میخندید

کفتار بِـه آهو رسد خودخواه خواهد شد

 

از اینچنین روزی هراسم بود... فهمیدم

از هرچه میترسی چه زود آنگاه... خواهد شد

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

 

از خاطراتت کوهی از حسرت به جا مانده

انگشتِ حیرت بر لبِ حیرت به جا مانده...

 

ای کاش آن لحظات را تمدید میکردم...

آن بوسه ها را پشت هم تاکید میکردم...

 

با خنده هایت زندگی یک طعمِ دیگر داشت

آن سالهای بودنت پاییزِ بهتر داشت...

 

این سالها هر روزِ من زرد و غم انگیز ست

هر لحظه ام با یادِ تو لبریزِ پاییز ست

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

 

تو همان بودی که با بغضم به هم میریختی؛

اشکِ من را دیدی و بستی دهن را... بگذریم

 

از حسادت میکشم خود را که آآآه امسال او

جشن میگیرد برایت روزِ زن را... بگذریم

 

لحظه ای که دیدمت با او زبان لکنت گرفت؛

تن تَ تن تن.. تن تَ تن تن.. تن تَ تن را... بگذریم...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

دسـت و بالـــــــــــم پُر سـت از خـالے

 

 

این منــــم! حاصلِ خیانتِ ؏ــــــشق...

 

 

 

#امیرحسین_اثناعشری👌😔

امیر حسین_اثنا عشری

#توقف_کرد

 

میان همهمه ها ناگهان... توقف کرد

برای چند دقیـقه زمـان توقف کرد

 

سکوتِ گنگ و بلندی میانِ ما رخ داد

وَ ابر و باد و مه و آسمان توقف کرد

 

نگاه عادیِ او هم هنوز دلـبر بود

به یک نگاهش قلبِ جهان توقف کرد

 

درست لحظه ی لَبخندِ او خودم دیدم

شکوفه بـاز شد و باغبـان توقف کرد...

 

برای اینکه نگِریم، بلند شد برود

دلم صدا زد و گفتش بمان... توقف کرد!

 

چه خاطراتِ قشنگی مرور شد... یک آن

صدای گم گمِ قلبم چنان توقف کرد،

 

که آمدم بِ بگویم هنووز "عاشِ شِ قَت..."

همان کلامِ نخستین زبان... توقف کرد

 

نفس نفس زد و انگار یادش آمده بود...

نفس نفس زدم و قلبمان توقف کرد...

 

میان همهمه ها ناگهان... کسی آمد...

میان همهمه ها داستان... توقف کرد...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

 

 

تا دفترم وا میشود خودکار میگِرید

هی مینویسد مینویسد... زار میگِرید

 

واژه به واژه شعرهایم سخت بیمارند

در یک عذابِ نامشخص بد گرفتارند

 

بیتی که مضمونش تو باشی سخت غمگین ست

بیت الحَزَن هایی که حرفش میزنند این ست

 

بیتی که در آن نیستی پیکر نخواهد داشت

آن حس و حالِ خوب را دیگر نخواهد داشت...

 

#امیرحسین_اثناعشری 

 

 

 

ساعت از نيمه گذشت و دلم آرام نشد

و خدا رحم كند 

اين همه دلتنگي را...

 

#امیرحسین_اثناعشری

 

بما #بپیوندید ، در " ترانه نوشت " 

🔖

امیر حسین_اثنا عشری

دیدم رقیبم را چه مغرورانه میخندید

کفتار بِـه آهو رسد خودخواه خواهد شد

 

از اینچنین روزی هراسم بود... فهمیدم

از هرچه میترسی چه زود آنگاه... خواهد شد

 

امیرحسین_اثناعشری 

 

امیر حسین_اثنا عشری

از خاطراتت کوهی از حسرت به جا مانده

انگشتِ حیرت بر لبِ حیرت به جا مانده...

 

ای کاش آن لحظات را تمدید میکردم...

آن بوسه ها را پشت هم تاکید میکردم...

 

با خنده هایت زندگی یک طعمِ دیگر داشت

آن سالهای بودنت پاییزِ بهتر داشت...

 

این سالها هر روزِ من زرد و غم انگیز ست

هر لحظه ام با یادِ تو لبریزِ پاییز ست

 

امیرحسین_اثناعشری 

 

امیر حسین_اثنا عشری

توقف_کرد

 

میان همهمه ها ناگهان... توقف کرد

برای چند دقیـقه زمـان توقف کرد

 

سکوتِ گنگ و بلندی میانِ ما رخ داد

وَ ابر و باد و مه و آسمان توقف کرد

 

نگاه عادیِ او هم هنوز دلـبر بود

به یک نگاهش قلبِ جهان توقف کرد

 

درست لحظه ی لَبخندِ او خودم دیدم

شکوفه بـاز شد و باغبـان توقف کرد...

 

برای اینکه نگِریم، بلند شد برود

دلم صدا زد و گفتش بمان... توقف کرد!

 

چه خاطراتِ قشنگی مرور شد... یک آن

صدای گم گمِ قلبم چنان توقف کرد،

 

که آمدم بِ بگویم هنووز "عاشِ شِ قَت..."

همان کلامِ نخستین زبان... توقف کرد

 

نفس نفس زد و انگار یادش آمده بود...

نفس نفس زدم و قلبمان توقف کرد...

 

میان همهمه ها ناگهان... کسی آمد...

میان همهمه ها داستان... توقف کرد...

 

امیرحسین_اثناعشری