کاش می شد به جهان یارِ ضعیفان برسد؛
هرچه حق است به حق دارِ پریشان برسد؛
کاش یک روز دلا ! این سرِ سوداییِ ما ،
خاطر آسوده شود ، باز به سامان برسد؟!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
بعد از پدر کسی که مرا یار و یاور است؛
او مادر است کز همه کس مهربان تر است!
از آنچه ماندنی ست ز دورانِ کودکی؛
لبخندِ جانفزا و پُر از مهرِ مادر است!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
اجرامحبوبه
سلام و صبح به خیر؛ ای بهانۀ هستی!
به عشقِ یار ،چه زیبا زخوابِ خوش رستی!
تبسّمِ گُل و شیوا ترنّمِ بلبل،...
برای توست که جانا به جمع پیوستی!
#فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی(لاله)
گویند : که هر پرنده پَر باز کند؛
باید که پریدن از خود آغاز کند!
آن مغزِ سبکسری که بی بال و پراست؛
از کُنجِ قفس چگونه پرواز کند؟!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
با دلم او کارِ صد پاییزِ شورانگیز کرد
تا که آمد جامِ دل از مهر خود لبریز کرد
با طبیعت این چنین هرگز زمستانی نکرد؛
آنچه با من آن درخشان چشمِ سحر آمیز کرد!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
ای نگاهت شاهکارِ زندگی!
چشمِ سبزت نوبهارِ زندگی!
رویِ ماهت اعتبارِ زندگی،
گیسوانت آبشارِ زندگی!
می تپد در سینه دل با یادِ تو،
سبز و خرّم لاله زارِ زندگی!
در نگاهم هست ، زیباتر جهان؛
با تو شیرین ، روزگارِ زندگی!
روزوشب چون قطره ام پویای تو،
از تو جاری ، جویبارِ زندگی!
می دهد تسکین دلم را نازِ تو،
می کند اُمّیدوارِ زندگی!
(لاله) از جامِ شکر ریزِ تو مست،
ای نگاهت شاهکارِ زندگی!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
ای دل اگر ما آدمیم آنان که بودند؟
جان را به جانان این چنین اهدا نمودند
خوشبوترین گُل را از این گلخانه چیدند
در زندگی راهِ سعادت را گزیدند
زنجیرها را یک به یک از هم گسستند
درهای تو در توی زندان را شکستند
اسرارِ خلقت را چه خوش تفسیر کردند
معنای هجرت را چه خوش تحریر کردند
آنان که ممتاز این جهان را آزمودند
زنگار ، از آیینه ی عبرت زدودند
رفتند تا درگاه یار از بهترین راه
با چشمِ بدبینی ، دلا ! کی گردی آگاه
رفتند تا انسانیت تنها نمانَد
در باغِ ایمان امنیت بر جا بماند
رفتند از دنیا که تا دنیا بداند
هرگز به دنیا خوب و بد یکجا نماند
رفتند تا دشمن بداند "دُختِ زهرا"
تا در جهان یک شیعه باشد نیست تنها
رفتند تا دنیا بداند کیست "شیعه"
دنیا بداند اهلِ کوفه نیست شیعه
محبوبِ ماای کوفیان "اُختُ الحُسین"است
"اُمُّ المصائب" شیعیان را نورِ عین است
در قلبِ ما او جایگاهی خاص دارد
در بینِ ما "زینب" بسی "عباس" دارد
از کوی او راهی به جنّت باز کردند
از بامِ ایمان تا خدا پرواز کردند
جان را فدا کردند ، دین پاینده باشد
خورشیدِ دین در "سوریه" تابنده باشد
باشد مصون از غاصبان قاموسِ اسلام
محفوظ از نامحرمان ناموسِ اسلام
از ما به ما نزدیک تر هستند و بودند
زیباترین اشعارِ هستی را سرودند
یارانِ یاری نیک و انسان های نیک اند
یعنی که با ما در نکوکاری شریک اند
ای(لاله)! ماهم بعداز آن خوبان چه کردیم؟
با آن که می گوییم ؛ ما هم ، اهلِ دردیم!
#فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی
شهیدمدافع حرم محسن حججی
ای جوان ! داری اگر همسر بگیری بهتر است!
گر نداری؟ دردِ عشق از این اسیری بهتر است!
در جوانی نیست وقتی عشقِ یاری در دلت
من نمی گویم بمیر ، اما بمیری بهتر است!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
قدِّ دلاویزِ تو ای جان یادم آید!
تا درنظر سرووگُل و شمشادم آید!
وَز دوری رُخسارت ای یارِ دلارام،
می سوزم وازعمقِ جان فریادم آید!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
نمی دانم چراچشمش به من میلِ جفادارد؛
ولی با دیگران آن دلربا میل وفادارد!
خوشان یاری که قلبش مملو از یک عشق ربانی ست؛
و با هرخویش و بیگانه نگاهی با صفادارد!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
ای بسا آدم که در طی قرون،
شد ازعادات وغرایزسرنگون!
از درونِ فکر و اَمیالِ پلید،
هرکه دارد فهم می آیدبرون!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
قصیده:خلسۀ طولانی
این منم از نسلِ سرگردانی ام
قطره ای از دوره ای طوفانی ام
در وفاداری به عهدم بی نظیر
نا شکیب از وسعتِ هجرانی ام
بنده ام درمانده از قومی اسیر
بَرده ای از عصرِ بی وجدانی ام
از نژادِ مردمی گم کرده راه
داغِ باقی مانده از نادانی ام
از تبارِ راهیانی ساده دل
این میان تنها نه من قربانی ام
من به تدبیرِ زر و تزویر و زور
مانده در تاریکی و حیرانی ام
باغبان در باغ خود راهم نداد
شد عیان تر حالتِ بحرانی ام
هر گذرگاهی به سویم بسته شد
شد فزون تر بی سرو سامانی ام
یک نخود هم نیستم در دیگِ آش
پای بندِ منطقی یونانی ام
نور شمعی نیست در کاشانه ام
در هوای کوکبی نورانی ام
سنگ هم ازمن گریزان است و من
خواستار گوهری مرجانی ام
ریشه ام ایرانی است امّا هنوز
سایه برچیزی به جزایرانی ام
غافل از زیبا رخانِ هم وطن
عاشقِ شیرین لبی افغانی ام
بر سرم دارم کلاهی از فرنگ
مشتریِ تاجری سودانی ام
بر تنم پیراهنی از ملکِ چین
من خودم معمار هر ویرانی ام!
چای از هند است و جانا بی نصیب
از معطّر چاییِ ایرانی ام
می رسد گل از هلند آسان به دست؛
ای دریغ از ناز گل کاشانی ام
زندگی ام متّکی بر دیگران
من غریبی ، بی نبوغم ، فانی ام
عشق من،عشق حقیقی است و بس
عاشقِ سیمین بری روحانی ام
یوسفی کنعانی ام در بندِ عشق
لیک در زندانِ تن زندانی ام
راه ِ من از عامی و عابد جداست
جان فدای عالمی ربّانی ام
دل خوشی ام نیست تنها شعرومهر
دل خوش از هر مطلب عرفانی ام
هر چه دارم از سرایی دیگر است
من به ظاهر ساکنی ایرانی ام!
عیب ِ خود از یار پنهان می کنم
شبنمی از رویشی پنهانی ام
خسته ام از باورِ ترس و دروغ
خسته از هر محفل ِ شیطانی ام
خسته از هر خودپرست و بت پرست
خسته از هر سفرۀ مهمانی ام
خسته از این آرزوهای محال
خسته از این صورتِ انسانی ام !
خسته از هر دستِ نیرنگ نیاز
خسته از این سیرتِ حیوانی ام!
آن که از من دین و ایمانم رُبود؛
اینک آزاد است من زندانی ام
نازنینا ! گفته ای از خود بگو
من گرانقدرا به این ارزانی ام
"لاله" ای دلخونم ای خورشید عشق
رشحه ای از دیده ای بارانی ام !
خسته جانم ؛ کی به پایان می رسد?
ای خدا ! این خلسۀ طولانی ام !
شعر فرهاد_عطار_حمیدی_لنگرودی
گوینده حمیدپورخواجه
موزیک
پیانو:جواد معروفی.
ویولن:پرویز یاحقی.
تنبک:جهانگیر ملک.
مرابرساحل ودریاچه حاجت
مرا بر کلبه و ویلا چه حاجت
دلاراما ! تویی تنها امیدم
مرا بر گلشن زیبا چه حاجت
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
من قلم هستم ؛ ولی همراه انسان آمدم!
از برای ارتقاءِ علم و ایمان آمدم!
نیّتی در سر ندارم جز نجات از شر جهل
من برای دفعِ تاریکی و نسیان آمدم!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
کاش ای دل آشنایی ها نبود!
یا اگر بود این جدایی ها نبود!
کاش پیمان ها نمی بستیم کاش،
یا که حرف از بی وفایی ها نبود!
کاش دارا با خبر بود از ندار،
یا که داد از بی نوایی ها نبود!
کاش در دامش نمی شد دل اسیر،
یا اگر می شد رها یی ها نبود!
کاش در دل ها نمی رویید عشق،
یا که دیگر دل ربایی ها نبود!
کاش در گفتار و در رفتارمان،
با خودی ها خودنمایی ها نبود!
کاش گل ها را نبود این رنگ و بو،
یا دگر این خودستایی ها نبود!
کاش در دنیای امّید و نیاز،
شکوه ها از ناروایی ها نبود!
کاش آدم همدمی با خاک داشت،
همنشینش مومیایی ها نبود!
کاش در قاموسِ هستی ره نداشت،
آدمی ؛ یا بی حیایی ها نبود!
کاش بلبل باخبر بود از خزان،
(لاله) ! کارش غمفزایی ها نبود!
✍#لاله#فرهادعطارحمیدی لنگرودی
🎤#حمیدپورخواجه
من نمی خواهم بگویم هیچ از آن یار خویش
یارِخوش پندارِخوش گفتارِ خوش کردارِ خویش
ای رفیقان کس نبیند آن چنان چیزی که من،
دیده ام در راه از همراهِ بی آزارِ خویش!
#فرهادعطارحمیدی لنگرودی
بلبلِ شیوا سُخنا !
صبح بخیر !
غنچۀ خوشبو بدنا !
صبح بخیر !
برتو سلام !
ای گلِ خندان عشق !
همسفرا ! ...
هموطنا !...
صبح به خیر !
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
نه فکر کار و باری ام نه اهل رستگاری ام؛
نه "شهریار"عاشقم نه نغمه خوان قناری ام
ولی به یادِ رویت ای سفیرِ نوبهاری ام!
بدونِ تو در این قفس چو "بمبِ انفجاری ام."
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
دلبر که ز باغ و راغ دلها می بُرد؛
برهیچ کسی که تا کنون دل نَسپُرد؛
امروز به باغ و راغ دل می پاشید!
گویا که فریبِ چشمِ دلداری خورد!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
تسلیت ! بر ساکنانِ باغِ ایمان تسلیت!
بر امامِ امت و آحادِ ایران تسلیت!
ارتحالِ جانگدازِ این عزیزانِ وطن ،
تسلیت! برهرکه دارد، داغِ جانان تسلیت!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
@attarlangroodi
ای مادر! ای پدر! تن و جانم فدای تان!
قربانِ آن محبّت و عشق و صفای تان!
هستی ام از شما و شمایید هستی ام!
شرمنده ام ز رحمتِ بی انتهای تان!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی
هرکه را در سر نباشد شور و غوغا شیعه نیست
هر که را در دل نباشد عشقِ مولا شیعه نیست
شیعه جانش روشن از مهرِ علی و آلِ اوست
هر که را ای جان نباشد شوقِ آنها شیعه نیست
شیعه می داند مکانِ رویشِ آلاله را
هر که را باشد دلی امّا نه شیدا شیعه نیست
شیعه می فهمد خوش آوا چشمۀ هستی زکیست
هر که را باشد دوگوشی ناهم آوا شیعه نیست
شیعه می داند زمانِ هجرتِ پروانه را
هرکه را باشد خبر امّا نه پروا شیعه نیست
شیعه می بیند که در ژرفای هر آیینه چیست
هرکه را باشد دو چشمی بی دلآرا شیعه نیست
شیعه می پوید به هر جا قامتِ زیبای دوست
هر که را باشد دلی امّا نه دریا شیعه نیست
شیعه با بادِ صبا و عِطرِ گُلها آشناست
هرکه را در بر نباشد جامِ صَهبا شیعه نیست
شیعه سرمست است از ساقیِ روزِ رستخیز
هرکه را باشد گمان بر صبحِ فردا شیعه نیست
شیعه دارد همدمی با ابر و باران مثلِ باد
هرکه را باشد دلا ! دل ناشکیبا شیعه نیست
شیعه آزاد از فریبا جلوه های زندگیست
هرکه را باشد گریبانگیر دنیا شیعه نیست
شیعه مجنونیست امّا روز و شب در جستجو
هرکه را باشد گریز از کوی لیلا شیعه نیست
شیعه می کارد به دلها شاخه هایی از وفا
هرکه را باشد دلی بی یار و تنها شیعه نیست
شیعه دارد ساغری چون (لاله) مالامالِ عشق
هرکه را باشد ولی ننماید اهدا شیعه نیست!
#فرهادعطارحمیدیلنگرودی