سهراب_سپهری
بیا زندگی را بدزدیم،
آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم...
#سهراب_سپهری
بیا زندگی را بدزدیم،
آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم...
#سهراب_سپهری
در امتداد وقت قدم زد،
گل را نگاه کرد،
ابهام را شنید
باید دویدن تا تهِ بودن...
سهراب_سپهری
و او و ثانيه ها مي روند آن طرف روز.
و او و ثانيه ها روي نور مي خوابند.
و او و ثانيه ها بهترين كتاب جهان را
به آب مي بخشند.
و خوب مي دانند
كه هيچ ماهي هرگز
هزار و يك گره رودخانه را نگشود.
و نيمه شب ها ، با زورق قديمي اشراق
در آب هاي هدايت روانه مي گردند
و تا تجلي اعجاب پيش مي رانند.
#مسافر
#سهراب_خوانی
#سهراب_سپهری
#
سهراب_سپهری
چشم های ما پر از تفسیر ماه زنده بومی
شب درون آستین هامان
می گذشتیم از میان آبکندی خشک
از کلام سبزه زاران گوش ها سرشار
کوله بار از انعکاس شهرهای دور
منطق زبر زمین در زیر پا جاری
زیر دندانهای ما طعم فراغت جابجا می شد
پای پوش ما که ازجنس نبوت بود ما را با نسیمی از زمین میکند
چوبدست ما به دوش خود بهار جاودان می برد
هر یک از ما آسمانی داشت در هر انحنای فکر
هر تکان دست ما با جنبش
یک بال مجذوب سحر می خواند
جیب های ما صدای جیک جیک صبح های کودکی می داد
ما گروه عاشقان بودیم و راه ما
از کنار قریه های آشنا با فقر
تا صفای بیکران می رفت...
سهراب_سپهری
مهربانی هست، سیب هست، ایمان هست
آری تاشقایق هست زندگی باید کرد
👤 سهراب سپهری
۱۵ مهر - زادروز سهراب گرامی باد
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی، سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است
به سراغ من اگر می آیید
نرم و آهسته بیایید، مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من...
سهراب_سپهری
جا پای صدا می روب
هم دود چرا می بر،
هم موج من و ما و شما می بر
ز شبم تا لاله بی رنگی پل بنشان،
زین رویا در چشمم گل بنشان،
گل بنشان... !
👤سهراب سپهری
دلم میگیرد..!
سهراب_سپهری
که خودم کوچ کنم از شهرت..
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت....
میشوم دورترین خاطره در شبهایت
تو به من میخندی !
و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی.....
برنمی گردم ، نه !
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد...
سهراب_سپهری
🅰
به سراغ من اگر مي آيد
پشت هيچستانم
پشت هيچستان جايي است
پشت هيچستان رگ هاي هوا، پر قاصدهايي است
که خبر مي آرند، از گل وا شده ي دورترين بوته ی خاک
روی شن ها هم، نقش هاي سم اسبان سواران ظريفی است که صبح
به سر تپه ی معراج شقايق رفتند
پشت هيچستان، چتر خواهش باز است
تا نسيم عطشی در بن برگی بدود
زنگ باران به صدا می آيد
آدم اينجا تنهاست
و در اين تنهايي، سايه ی نارونی تا ابديت جاری است
به سراغ من اگر می آييد
نرم و آهسته بياييد، مبادا که ترک بردارد
چينی نازک تنهايی من...
🍂 سهراب سپهری🍂
—------------------------------
.
و بند کفش به انگشت های نرم فراغت
گشوده خواهد شد؟
کجاست جای رسیدن و پهن کردن یک فرش
و بی خیال نشستن
و گوش دادن به
صدای شستن یک ظرف زیر شیر مجاور؟
و در کدام بهار درنگ خواهی کرد
و سطح روح پر از برگ سبز خواهد شد؟
شراب باید خورد
و در جوانی روی یک سایه راه باید رفت
همین
کجاست سمت حیات؟
من از کدام طرف میرسم به یک هدهد؟
#سهراب_سپهری
در فلق بود كه پرسيد سوار
آسمان مكثي كرد
رهگذر شاخه نوري كه به لب داشت
به تاريكي شن ها بخشيد و به انگشت
نشان داد سپيداري و گفت
نرسيده به درخت
كوچه باغي است كه از خواب خدا
سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهاي صداقت آبي است
ميروي تا ته آن كوچه
كه از پشت بلوغ سر به در مي آرد
پس به سمت گل تنهايي مي پيچي
دو قدم مانده به گل
پاي فواره جاويد اساطير زمين مي ماني
و تو را ترسي شفاف فرا مي گيرد
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
كودكي مي بيني
رفته از كاج بلندي بالا
جوجه بردارد از لانه نور
و از او مي پرسي
خانه دوست كجاست؟
✍#سهراب_سپهری
سرشار از تراوش های سبز
او درونش سبزتر،
سرشارتر...
#سهراب_سپهری
میتازی، همزاد عصیان
به شکار ستارهها رهسپاری
دستانت از درخشش تیر و کمان سرشار.
اینجا که من هستم
آسمان، خوشهی کهکشان میآویزد
کو چشمی آرزومند؟
با ترس و شیفتگی، در برکهی فیروزهگون، گلهای سپید میکنی
و هر آن، به مار سیاهی مینگری، گلچین بیتاب
و اینجا افسانه نمیگویم
نیش مار، نوشابهی گل ارمغان آورد.
بیداریات را جادو میزند
سیب باغ ترا پنجهی دیوی میرباید
و قصه نمیپردازم
در باغستان من
شاخهی بارور خم میشود
بینیازی دستها پاسخ میدهد
در بیشهی تو آهو سر میکشد
به صدایی میرمد
در جنگل من از درندگی نام و نشان نیست
در سایه آفتاب دیارت
قصهی خیر و شر میشنوی
من شکفتنها را میشنوم
و جویبار از آن سوی زمان میگذرد.
تو در راهی
من رسیدهام.
اندوهی در چشمانت نشست
رهرو نازک دل
میان ما راه درازی نیست
لرزش یک برگ.
دفتر شعر "آوار آفتاب"
#سهراب_سپهری
سرشار از تراوش های سبز
او درونش سبزتر،
سرشارتر...
#سهراب_سپهری
خوابش آرام ترین خواب جهان خواهد بود...
1 اردیبهشت، سالروز درگذشت سهراب سپهری
#سهراب_سپهری
┄┄┄┄┄❅✾❅┄┄┄┄┄
🆔
يک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من...
#سهراب_سپهری
قاصدڪ...!!
شعر مرا از بر ڪن
برو آن گوشه ی باغ
سمت آن نرگس مست
و بخوان در گوشش
و بگو باور ڪن یڪ نفر یاد تو را
دمی از دل نبرد...!!!
#سهراب_سپهری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ❣
شب بودوماه واختر و شمع ومن وخیال
خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود
در گوشه اتاق فرو رفته در سکوت
رویای عمر رفته مرا پیش دیده بود
درعالم خیال به چشم آمدم پدر
کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود
موی سیاه او شده بود اندکی سپید
گویی سپیده از افق شب دمیده بود
یاد آمدم که در دل شبها هزار بار
دست نوازشم به سر و رو کشیده بود
از خود برون شدم به تماشای روی او
کی لذت وصال بدین حد رسیده بود
چون محو شد خیال پدر از نظر مرا
اشکی به روی گونه زردم چکیده بود
🔶#سهراب_سپهری
🔷
زندگی پنجره ای باز
به دنیای وجود...!!
تا که این پنجره باز است،
جهانی با ماست..!!
آسمان،
نور،
خدا،
عشق،
سعادت با ماست..""
فرصت بازیِ ،
این پنجره را دریابیم...!!
در نبندیم به نور،
در نبندیم به آرامش
پُر مهرِ نسیم...!
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره
با شوق سلامی"" بکنیم
سلامممممممممممممممممممممممممممممممم
صبحتتتتتتتتتتتتتتتتون بخییییییییییر
بهترینها را برایتان آرزو دارم
آرزو دارم همیشه دلتون شاد و لبتون خندان و تنتون سالم باشه
#سهراب_سپهری
🎀ঊঈ🍃🌺🍃ঊঈ🎀
دلم گرفته !!
دلم عجیب گرفته است ؛
و هیچ چیز ،
نه این دقایق خوشبو
که روی شاخهٔ نارنج
میشود خاموش ،
نه این صداقت حرفی
که در سکوت !
میان دو برگ این گل شب بوست ،
نه...!
هیچ چیز؛
مرا از هجومِ خالیِ اطراف
نمی رهاند ؛
و فکر میکنم؛
که این ترنم موزون حزن
تا به ابد،
شنیده خواهد شد ... !
#سهراب_سپهری
🍂🍁
صبح
شوری ابعاد عید
ذائقه را سایه کرد
عکس من افتاد در مساحت تقویم
در خم آن کودکانه های مورب
روی سرازیری فراغت یک عید
داد زدم :
به چه هوایی
ای وزش شور
ای شدید ترین شکل
سایه لیوان آب را
تا عطش این صداقت متلاشی
راهنمایی کن
#سهراب_سپهری
#صبحتون_به_كام
🍁🍁
پنج وارونه چه معنا دارد ؟
خواهر کوچـکم ایـن را پرسـید!
من به او خنــدیدم .
کمـی آزرده و حیــرت زده گفــت :
روی دیوار و درختــان دیدم
باز هم خندیدم!
گفت : دیروز خودم دیـدم
پسر همسایه پنج وارونه به مینو میداد،
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم
بعــدهــا وقتــی غـم
سقـف کوتاه دلت را خم کرد
بـی گمــان می فهمی
پنج وارونه چه معنا دارد ...
#سهراب_سپهری
🍁🍁